سلام بچه ها خوبید؟
من همین الان تازه از آموزشگاه برگشتم قرار بود فقط بریم و امتحان بدیم ولی مجبور شدیم 1 ساعت و نیم تو کلاس بمونیم و جوک بگیم و بخندیم (عجب کلاسی جای اینکه بشینیم بخونیم جوک می گیم و می خندیم). آخه استادی که قرار بود امتحان بگیره هنوز نرسیده بود.
آموزشگاه ما یجوریه که یه استاد فقط واسه امتحان گرفتنه اونم شفاهی باید بریم توی یه کلاس جدا که هیچ کس نیست و اون سوال می کنه و ما باید تا می تونیم بهش توضیح بدیم تازه به هیچ کس هم 20 نمی ده و اگه از 18 پایین تر بشی ردی!!!
ما هم که از خودمون مطمئن بودیم با استاد نشسته بودیم و کلی می گفتیم و می خندیدیم.
از کلاس ما که همه قبول شدیم منم شدم 5/18. تنها اشتباهات منم حروف اضافه بود که درست نمی گفتم ولی چون استاد منو می شناخت که پسر خیلی خوب و درس خونیم 5/18 داد (ولی باید بیشتر می داد) ______________________________________________________________________
یه چیز دیگه
من به همه گفتم این دخترا موجودات واقعا عجیبی هستن ولی کسی باور نمی کنه چرا؟ الان می گم.
دیروز که یادتونه می خواستم با دو تا از دخترای دوره قبل برم جایی .
قرار بود بیان آموزشگاه و با هم بریم منم اونقدر وایسادم که از سرما داشتم یخ می زدم.
بعد رفتم و زنگ زدم ببینم کجان میگه من که پیغام داده بودم من نمیام!!!!!
گفتم : به کی گفتی ؟ من که نمی دونستم گفت: صبح زنگ زدم به خواهرت هم گفتم به منشی آموزشگاه هم سپردم که یه وقت منتظر نشی من نمیام.
ولی نه منشی آموزشگاه خانم ج نه خواهرم به من نگفته بودن
حالا فهمیدید من دیروز از 4 تا دختر حسابی رو دست خوردم
تا من باشم دیگه به دخترا اطمینان نکنم.
حالا باور کردید؟
ناراحت نشید شوخی کردم خیلی هم همشون دخترای خوب و گلی هستن و همیشه هم با معرفت بودن یه کار مهم واسشون پیش اومد که نتونستن بیان و من تنهایی رفتم
|