سلام
دیروز بازم یه روز شاد توی آموزشگاه داشتیم .
استاد خودمون سر یه کلاس دیگه رفته بود و یه استاد دیگه اومده بود کلاس ما که دوست جون جونی استاد خودمونه. چون دیروز بارون بود بچه ها هم کمی دیر کردن (مثل همیشه) فقط دو نفر سر کلاس بودیم( من بودم و ج )و متد درس جوریه که باید 70% کلاس درس رو بگیرن ولی چون ما دو نفر بودیم 50-50 بودیم یعنی یا 100% یا 50% . که اینم تا آخر کلاس باعث خنده من و استاد می شد.
قرار بود شنبه آقای س شیرینی بگیره ولی شنبه نیومد و ما هم که فقط دنبال اذیت کردن اونیم و چون خودش اینو می دونست سر راهش یه کیک گرفته بود و اومده بود( ولی طفلک پسر خوبیه ولی نمیشه اذیتش نکرد).
آخه یکی نیست بهش بگه آخه کیک رو چجوری باید خورد توی آموزشگاه.
همونطور که گفتم استاد ما و این استاد که امروز سر کلاسمون اومده بود با هم رفیق جون جونین و ما هم نمی خواستیم کیک رو تنها بخوریم صبر کردیم تا کلاسش تموم بشه و استاد هم بیاد و با هم بخوریم.
بیچاره استاد در بدر دنبال چنگال و بشقاب بود که بالاخره گیر آورد و قرار شد یکی از دختر های کلاس در آخر ظرف ها رو بشوره.
آقای س که حسابی دیروز خوش بود یه دوربین عکاسی هم آورده بود و چند تا عکس هم با بچه ها انداختیم .
راستی یه چیزی هم این آخر بگم:
از همه شما دوستان عزیز که هر روز به وبلاگم سر می زنید و نظر می دید هم خیلی خیلی ممنونم .![](http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/160.gif)
|